اتل ... متل... homayuuuuuuun

ساخت وبلاگ

سلام ...

یه زمانی تند تند از همایونم عکس میگرفتم و میذاشتم تو وب. الان اینقدر درس و مشقش وقتمو پر کرده که گوشیم پر از عکسه اما فرصت نمیکنم بذارم تو وب. 

یکی به من بگه آیا شماها هم بچه که بودین مغز مادرتون هنگ میگرد از دستون؟

مغز من جدیدا هی آلارم میده. میگه منو اهدا کن آخه توان ندارم تو کله ی تو بمونم.

هههه. ....

اتل ... متل... homayuuuuuuun...
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 4 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 17:58

دومین ماه بهار، بهشتِ فصل ها

دومین ساعت بعد از ظهر، در دومین روز

اردیبهشت و سالی که آمده بود تا آخرین

باشد از هشتاد...2/2/89

حالی میان مرگ و زندگی و شوقی

شبیه شکفتن، نو شدن، جوانه زدن

شوقی به نام مادر شدن

مامانی در گوشم گفت:

کاکل زری به دنیا آمد.

اتل ... متل... homayuuuuuuun...
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 16:18

- مامان؟ * جونم پسرم - شیر آب رو ببند. * چرا مامانی؟ آخه دارم میوه میشورم _ آخه میسوزه * ع...مامان جون؟ شیر آب میسوزه؟ شیر آب که برق نیست یا موتور نداره که بسوزه. منظورت اینه که آب داره اصراف میشه؟ - نه. منظورم اینه که میسوزه. چرا فکرِت خودش نمی فهمه؟ * آخه مامان جون من هر چی فکر می کنم میبینم شیر اب سوختنی نیست. - چرا...هست. این شیر جدیدا میسوزن   * ممممممممممن * شیر آآآآآآآآآآب * نمایندگی شیر آلات قهرمان  این جدیداش.   اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : توپ خنده,توپ خنده دار, نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 20 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:03

اینم اثرات کارتون های جورواجور... این آقا پسر که هنوز دهنش بوی شیر میده..امر فرمودن ببریمشون آرایشگاه تا موهاش شبیه بن تن بشه.  ولی وقتی برگشت با کمال تعجب دید شبیه علی کوچولو شده. مدتها انتظار کشید تا موهاش بشه اندازه موهای دوستش که بعدش ساعت بن تن ببنده به دستش و غیب بشه شازده ما قرار تو جشنواره خوارزمی شرکت کنه. آخه کاپشن اختراع کرده. تازه اگه مانعش نمی شدیم میخواست تو مهمونی هم بپوشه. با یه کیسه پلاستیکی این کاپشن رو درست کرده. ژستم گرفته انگار قانون nاُم نیوتن رو کشف کرده وقتی خاله آوا کادو میدهد... پسرک موسیقی دان میشود و صد البته آهنگساز نیز کشت م اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : عکس,عکس های جالب,عکس دختر ایرانی,عکس پروفایل,عکس گل,عکس الکسیس,عکسهای زیبا,عکس های,عکس عاشقانه,عکس س, نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 35 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:03

مصیبت از اونجا شروع میشه که بخاطر خطایی تنبیه اش کنی اشکش در بیاد.... گریه کنه.....قهر کنه بعدِ ده دقیقه فراموش کنه و بره دنبال بازیش و تو...یهو بغلش کنی و گریه کنی مادر دیوانه اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : برگی از تاریخ امروز, نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 35 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:03

سلام دوم اردیبهشت مصادف با میلاد حضرت علی علیه السلام... تولد پسر کوچولوی منه.     داریم میریم سفر و اون روز نیستم تا تولدشو اینجا جشن بگیرم. واسه همایونم ..مرد کوچولوی نازم... آرزوی بهترین ها رو دارم. بر میگردم و جشن تولدشو با شکوه و زیبا اینجا برگزار میکنم...انشااله.  نازنینم..... مامان خیلی دوستت داره. تولدت مبارک.      ما برگشتییییم.... سلاااام ددددددددست و سوت و هورااااااااا قبل از هر چیز میخوام از صمیم قلبم تشکر کنم از قلب های پر محبتی که در غیاب من نذاشتن تولد همایون سوت و کور بمونه و واسش جشن گرفتن. دوستون دارم دنیا دنیا... و اما تولد..... همایونم، هست اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : تولدت مبارک هستی من, نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 49 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:02

سلام یکشنبه 16 خرداد... جشن فارغ التحصیلی گل نازم بود. جشنی که اگرچه جشن بود، اما دائم اشک منو در میاورد. نه اشک غم نه حسرت نه ناراحتی... اشک شوق. اشک ناباوری. اشکی که یه مادر روز عروسی پسرش میریزه. اشکی که یه مادر روز تولد بچه اش و بعد از تحمل همه دردهای به دنیا آوردنش می ریزه. اشکی که یه عاشق بعد از رسیدن به عشقش میریزه.... اشک زیبای شوق   همایونم پیش دبستانی رو تموم کرد. بزرگ تر شد. مرد تر شد. و امسال اول مهر، وارد دنیای مسوولیت پذیری میشه. مدرسه هر بار صدای بچه گانه و نازش رو می شنیدم که داره سرود میخونه و دست تکون میده، دلم میلرزید. پسر من، همونی که هنوز ن اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 23 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:02

امشب ساعت 9 همایون: ماماااان؟ من: جانم مامان همایون: زود بیا پسورد کامپیوترو بزن میخوام کارتون ببینم. من: شررررمنده روی زیادت مامان جون  وقت خوابته..اصلاً هم اجازه نمیدم مثل دیشب تا دیر وقت بیدار بمونی. همایون: اصلاً چرا پسوردشو عوض کردی؟ من که میتونم دوباره پیداش کنم من: بگرد تا بگردیییم  حالا بیا شام بخور تا بعداً یه فکری واست بکنم. همایون: من شام نمی خورم. چون تو پسوردو عوض کردی منم شام نمی خورم. من: پس برو بخواب. اصلاً شام بهت نمی دم. همایون با غرور و ناچاری: مامان؟ میدونی چیه؟ خیلی ازت نا امید شدم. من: چی شدی؟؟؟؟ جووووونه من چی شدیییی؟؟؟ همایون: نخند... اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 45 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:02

سلام امروز رفتم به سالها پیش. روزی که کلاس اولی شدم   یادمه اون روز یه با یه غرور خاصی راه میرفتم. احساس میکردم همه مردم دارن بهم نگاه میکنن و منو یه شخصیت مهم می بینن که قراره تکونی به مملکت بده. روپوش مدرسه تو تنم زار میزد. یادتونه که مانتو شلوارهای دهه شصت چجوری بود. من یه دختر ریز نقش و کوچولو بودم که با همه ی کوچیک بودنم اعتماد به نفس بالایی داشتم. اون روزا یادمه حتی برای مامان که منو به مدرسه رسوند ژست « من خیلی منم» گرفته بودم. بگذریم. اون روزا گذشت و امروز من همون مامانی بودم که دست پسرمو گرفتم و بردمش مدرسه. البته به همراه پدرش. امروز بعد از سالها ی اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 19 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:02

امروز..... امروز آخرین روز مهد کودک رفتن همایونم بود. ظهر که رفتیم دنبالش مربیش بوسیدش و باهاش خداحافظی کرد. راستش خودمم دلم تنگ میشه براشون. تو ماشین که نشستیم یکی از دوستای همایون کلی از مسیر رو دنبال ماشین دوید و برای همایون دست تکون داد. همایون هم از پنجره ی ماشین آویزون بود و بای بای میکرد. دلم سوخت. آخه این طفلی ها نمی دونن دارن وارد یه مرحله بالاتر میشن. فکر میکنن دارن از هم جدا میشن. واسه ناهار رفتیم رستوران نزدیک خونه تا حال و هوای وروجک هم عوض بشه. وروجک و مامانش کباب هوس کرده بودن   همونجا بهش قول دادم کلاس اولی شدنش رو با گرفتن یه کیک براش شیرین اتل ... متل... homayuuuuuuun...ادامه مطلب
ما را در سایت اتل ... متل... homayuuuuuuun دنبال می کنید

برچسب : روز اخر نقل و انتقالات اروپا,قسمت آخر روز و روزگاری,قسمت اخر روز روزگاری,دانلود آهنگ روز آخر واران,دعای روز آخر ختم واقعه,بازیهای روز آخر والیبال,روز اخر نقل و انتقالات,اخر روز و روزگاری, نویسنده : 2man-pesarake بازدید : 14 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 1:02